تسلیم شدن شیطان در زمان ظهور / عدم کارایی شیطان بعد از ظهور


چه منظور قتل و کشتن خود شیطان باشد و چه بلاتأثیر ماندن تلاش های شیطان باشد، نتیجه یکی خواهد بود و ‌آن عبارت است از عدم نقش‌آفرینی و کارایی شیطان در گمراهی مردم در عصر حاکمیت مطلق دین خدا و دولت کریمه حضرت مهدی(عج) به گونه‌ای که در آن عصر، اطاعت و بندگی در سراسر جامعه توحیدی آن عصر نمود دارد «یعبدوننی لایشکرون بی‌شیئاً»


چرا شیطان زمانی که امام زمان(عج) ظهور می‌کند خود را تسلیم امام می‌کند تا سر او را از بدنش جدا کند؟

این سۆال دو بخش دارد: یکی مسأله علت تسلیم شدن شیطان، دوم سر بریدن و اعدام شیطان توسط حضرت مهدی(عج).

جواب بخش نخست سۆال منوط به روشن شدن پاسخ بخش دوم سۆال است گواینکه شما مسأله سربریدن شیطان را مسلم گرفته‌اید و از علت تسلیم شدن او سۆال نموده‌اید. در فرض مثبت بودن جواب فقره دوم سۆال، تسلیم شدن شیطان نیز قهری و از روی اجبار خواهد بود زیرا هیچ دشمنی با میل و رغبت خود به قربانگاه نمی‌رود بلکه ناگزیر از تسلیم شدن می‌باشد.

اما مطلب مهم مربوط به این سۆال، روشن شدن این مسأله است که: آیا در عصر ظهور شیطان بوسیله حضرت(عج) کشته می‌شود و یا نه و دلیل این مطلب چیست؟

این موضوع هم در قرآن به صورت اشاره، مطرح شده است و هم در روایات ذیل آن آیه، نقل گردیده است در قرآن کریم جریان مهلت خواستن شیطان از خداوند در دو آیه (۳۷ ـ ۳۸ سوره حجر ۸۰ ـ ۸۱ سوره ص) به یک شکل آمده است.

در این آیه، شیطان بعد از طرد شدن از درگاه الهی، از خداوند تقاضا می‌کند که ـ رب فانظرنی الی یوم یبعثون ـ خدایا مرا تا روز قیامت مهلت بده. خداوند در پاسخ می‌فرماید: انک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم. یعنی تو اجازه داری تا زمان مشخصی به کار خود ادامه دهی. که خداوند اصل تقاضای شیطان را موافقت فرموده اما مقدار و زمان مورد نظر شیطان را نپذیرفته و آن را محدود نموده است به زمان معلوم.

در مورد اینکه مراد از «وقت معلوم» در آیه چیست میان مفسرین اختلاف نظر وجود دارد که این اختلاف نظر نیز ناشی از اختلاف روایات مربوط به این مسأله می‌باشد.

ولی بسیاری از مفسرین، از جمله مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان، معتقد است که: میان پاسخ خداوند و تقاضای شیطان تفاوت وجود دارد و دراین پاسخ از جهتی موافقت شده است و از جهتی نیز مخالفت شده است اصل مهلت دادن به شیطان، پذیرفته شده ولی مدت مورد نظر شیطان رد شده است. چون سیاق‌ آیه دلالت دارد بر اینکه «وقت معلوم» غیر از «یوم یعبثون» است و مراد از آن زمان قبل از قیامت است.

کشته شدن شیطان و یا بی‌تأثیر بودن او، منافاتی با اختیار و تکلیف انسان ندارد زیرا انگیزه ها و عوامل معصیت، در وسوسه شیطان منحصر نمی‌باشد بلکه علاوه بر آن دو عامل مهم دیگر: یعنی وسوسه‌های نفسانی و عوامل درونی و نیز عوامل و انگیزه‌ها و وسوسه‌های بیرونی، هم چنان باقی است

ایشان، نتیجه می‌گیرد که منظور از وقت معلومی که خداوند آن را پایان مهلت شیطان قرار داده است، روزی است که خداوند جامعه بشری را در آن روزگار کاملاً اصلاح می‌کند و ریشه همه فساد را قطع می‌کند نه اینکه مراد روز برپایی قیامت و مرگ عموم خلایق باشد.

روایاتی که در ذیل این آیه وارد شده متفاوت می‌باشد، از جمله اسحاق بن عمار از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت می‌کند: که حضرت فرمود: «مراد از وقت معلوم در آیه، روز قیام قائم ما است زمانی که خداوند او را ظاهر کند، در مسجد کوفه مستقر می‌شود در آن هنگام شیطان در حالی که به زانو راه می‌رود به سوی حضرت آورده می‌شود و شیطان فریادش از شدت حزن آن روز، بلند است آنگاه حضرت پیشانی شیطان را می‌گیرد (کنایه از ذلت و خواری) و گردن او را می‌زند.»

در این رابطه تذکر چند نکته را لازم می‌دانم:

۱ . روایاتی که در ذیل این آیه مبارکه وارد شده است و از جمله روایت مذکور، از نظر سند، ضعیف است.

۲ . روایتی که نقل شد با ظاهر بعضی از روایات دیگری که در ذیل این آیه نقل شده است، اختلاف دارد برخی از روایات قتل شیطان را به رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ نسبت داده است و در بعضی دیگر بقای شیطان را تا زمان نفخه صور و مرگ جمعی، ذکر نموده است.[۳] گرچه سند معتبر و قابل استنادی برای این روایت وجود ندارد.

۳ . این احتمال وجود دارد که مراد از روایات مربوط به قتل شیطان، معنای کنائی آن باشد نه قتل واقعی یعنی مراد محدود نمودن و بی‌نتیجه بودن تلاش‌های شیطان، باشد که در عصر ظهور حضرت به خاطر رشد عقول مردم و تربیت آنان در پرتو حکومت حضرت(عج) کارهای شیطان بی‌اثر می‌شود و از تأثیرگذاری می‌افتد و حداقل این دسته روایات مۆید برداشت مذکور از آیه می‌باشد در هر حال چه منظور قتل و کشتن خود شیطان باشد و چه بلاتأثیر ماندن تلاش های شیطان باشد، نتیجه یکی خواهد بود و ‌آن عبارت است از عدم نقش‌آفرینی و کارایی شیطان در گمراهی مردم در عصر حاکمیت مطلق دین خدا و دولت کریمه حضرت مهدی(عج) به گونه‌ای که در آن عصر، اطاعت و بندگی در سراسر جامعه توحیدی آن عصر نمود دارد «یعبدوننی لایشکرون بی‌شیئاً»[۴]

منظور از وقت معلومی که خداوند آن را پایان مهلت شیطان قرار داده است، روزی است که خداوند جامعه بشری را در آن روزگار کاملاً اصلاح می‌کند و ریشه همه فساد را قطع می‌کند نه اینکه مراد روز برپایی قیامت و مرگ عموم خلایق باشد

۴ . نکته آخر اینکه: کشته شدن شیطان و یا بی‌تأثیر بودن او، منافاتی با اختیار و تکلیف انسان ندارد زیرا انگیزه ها و عوامل معصیت، در وسوسه شیطان منحصر نمی‌باشد بلکه علاوه بر آن دو عامل مهم دیگر: یعنی وسوسه‌های نفسانی و عوامل درونی و نیز عوامل و انگیزه‌ها و وسوسه‌های بیرونی، هم چنان باقی است چون انسان‌های آن زمان تبدیل به فرشته نمی‌شوند تا طبیعت و نفسانیات‌شان تغییر نماید، بلکه تربیت و فرشته‌خو می‌شوند با اینکه زمینه و امکان معصیت و گناه برای آنان وجوددارد ولی با توجه به اینکه آگاهی و ایمان و تربیت مردم در آن دوران، به درجه اعلا قرار دارد، این معرفت و تربیت بی‌نظیر در عصر دولت الهی حضرت مهدی(عج) صدور گناه و معصیت را به حداقل ممکن می‌رساند.

نتیجه اینکه: در عصر تشکیل دولت کریمه مهدوی(عج) مهلت کار شیطان به پایان می‌رسد. و فرقی ندارد چه این که شیطان توسط حضرت(عج) به قتل برسد، چنانکه ظاهر برخی روایات دلالت بر آن دارد و چه اینکه اصل وجود شیطان معدوم نگردد و  این روایات حمل به معنای کنائی بشود در این صورت، نقش‌آفرینی شیطان در اغوا و ضلالت انسان‌ها که بیش‌ترین سهم را داشته است، در آن زمان به پایان می‌رسد. و به همین خاطر بیش‌ترین نگرانی شیطان از ظهور حضرت و تعجیل آن می‌باشد.

سخن را با سخنی از امام علی علیه السلام به پایان می بریم که می‌فرماید:

همنشینی با اهل هوی و هوس موجب فراموشی ایمان و یاد خدا و نیز حضور شیطان می‌شود. (میزان‌الحکمه، حدیث شماره ۹۴۰۸)

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.