سؤال و جواب در قیامت برای چیست؟

در «بحار الانوار» از امام صادق(علیه السلام) در پاسخ سؤال از تفسیر آیه «وَ نَضَعُ الْمَوازِیْنَ الْقِسْطَ» چنین می خوانیم: وَ الْمَوازِیْنُ الأَنْبِیاءُ وَ الأَوْصِیاءُ وَ مِنَ الْخَلْقِ مَنْ یَدْخُلُ الْجَنَّهَ بِغَیْرِ حِساب!: «میزان سنجش در آن روز پیامبران و اوصیای آنها هستند و از مردم کسانی می باشند که بدون حساب وارد بهشت می شوند»!

#علت#سوال#جواب#قیامت

نخستین بحثی که در اینجا پیش می آید این است که: ما می دانیم خدا همه چیز را می داند و اصولاً در همه جا حاضر و ناظر است، با این حال چه نیازی به سؤال دارد که انبیاء و امت ها را عموماً و بدون استثناء مورد بازپرسی قرار می دهد؟!جواب این پرسش روشن است، زیرا اگر سؤال برای استعلام و درک واقعیت چیزی باشد، در مورد کسی که عالم است معنی ندارد اما اگر منظور توجه دادن خود شخص و اتمام حجت به او و امثال آن بوده باشد، هیچ مانعی ندارد. درست مثل این که: ما به شخص فراموشکاری خدمت های زیاد کرده ایم، و او به جای خدمت، مرتکب خیانت هایی شده و همه این مسائل پیش ما روشن است، او را مورد بازپرسی قرار داده و می گوییم: آیا ما این همه به تو خدمت نکردیم؟ و آیا تو حق این خدمات را ادا کردی؟! این سؤال برای کسب علم نیست، بلکه برای تفهیم طرف است، و یا این که: برای ابراز قدردانی از یک فرد خدمتگذار و تقدیر و تشویق از او می پرسیم: در این سفر مأموریتی که داشتی چه کارهایی انجام دادی؟ با این که از جزئیات آن قبلاً آگاه شده ایم.

آیات سؤال در قرآن

ممکن است تصور شود، آیات مورد بحث که با صراحت و تأکید و قسم می گوید: از همه در روز قیامت سؤال می کنیم، با بعضی دیگر از آیات قرآن منافات دارد، مثلاً در سوره «الرحمن» می خوانیم: فَیَوْمَئِذ لایُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ… * یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسیماهُمْ…: «در آن روز از هیچ کس نه انس و نه جن، سؤالی نمی شود… * بلکه افراد گناهکار از سیمایشان شناخته می شوند…» و همچنین آیات دیگر که سؤال را نفی می کند با آیه مورد بحث که سؤال را اثبات می کند، چگونه سازگار است؟ ولی دقت در این آیات، هر گونه ابهامی را برطرف می سازد، زیرا از مجموعه آیات مربوط به سؤال و جواب در روز قیامت، چنین استفاده می شود که: مردم در آن روز، مراحل مختلفی را می پیمایند، در پاره ای از مراحل هیچ گونه سؤال و پرسشی از آنها نمی شود، حتی مهر بر دهان آنها می گذارند و تنها اعضای پیکرشان که آثار اعمال را در خود حفظ کرده اند، به عنوان یک گواه گویا و انکارناپذیر، چگونگی اعمالشان را بازگو می کنند. در مرحله بعد، مهر از زبان آنها برداشته می شود، به سخن می آیند و از آنها پرسش می شود، آنها نیز با مشاهده روشن شدن حقایق در پرتو گواهی اعضا، به اعمال خود اعتراف می کنند، درست همانند مجرمی که با مشاهده آثار عینی جرم، چاره ای جز اعتراف نمی بیند.

بعضی از مفسران نیز در تفسیر این آیات احتمال داده اند که: آیات نفی کننده سؤال، اشاره به سؤال و جواب زبانی است. و آیات اثبات کننده سؤال، اشاره به سؤالاتی است که از اعضای بدن می شود و آنها به زبان حال ـ همانند رنگ رخساره انسان که خبر از سرّ درون او می دهد ـ حقایق را بازگو می کنند و در هر صورت اختلافی در میان این دو دسته آیات نیست.

ترازوی سنجش اعمال در قیامت چیست؟

درباره چگونگی توزین اعمال در روز رستاخیز، بحث فراوانی در میان مفسران و متکلمان شده است، و از آنجا که بعضی چنین تصور کرده اند، «وزن» و «ترازو»، در آن جهان، همانند وزن و ترازو در این جهان است، و از طرفی اعمال انسان سنگینی و وزنی ندارد که بتوان آن را با ترازو سنجید، ناچار شده اند، از طریق تجسم اعمال، و یا این که خود اشخاص را به جای اعمالشان در آن روز وزن می کنند، مشکل را حل نمایند، و حتی عبارتی از «عبید بن عمیر» نقل شده است که می گوید: یُؤْتی بِالرَّجُلِ الطَّوِیْلِ الْعَظِیْمِ فَلا یَزِنُ جَناحَ بَعُوضَه: «در آن روز، فرد بزرگ جثه ای را می آورند که در ترازوی سنجش به اندازه بال مگسی وزن ندارد»! اشاره به این که ظاهراً آدم های با شخصیتی بودند و در باطن هیچ!

ولی اگر مسأله مقایسه زندگی آن جهان را با زندگی دنیا کنار بگذاریم و توجه داشته باشیم که: همه چیز در آنجا با اینجا متفاوت است، درست همانند تفاوتی که میان زندگی جنین در عالم رحم، با زندگی انسان در این دنیا وجود دارد. و نیز توجه داشته باشیم که: در فهم معانی الفاظ، نباید همیشه، به دنبال مصداق های موجود و معین برویم، بلکه مفاهیم را از نظر نتیجه بررسی کنیم، مسأله «وزن در روز رستاخیز» کاملاً حل خواهد شد. توضیح این که: در گذشته هنگامی که مثلاً نام «چراغ» برده می شد، ظرفی به نظر می رسید که مقداری ماده روغنی در آن ریخته شده بود و فتیله ای در میان آن نصب گردیده، و احتمالاً حبابی نیز روی آن برای تنظیم هوا قرار داده شده بود. در حالی که امروز از کلمه «چراغ» چیز دیگری می فهمیم، دستگاهی که نه ظرفی برای روغن دارد، نه فتیله ای، و نه حبابی برای تنظیم هوا، اما آنچه چراغ امروز را با دیروز پیوند می دهد، همان هدف و نتیجه آن است، یعنی وسیله ای که تاریکی را از میان می برد.

در مسأله «میزان» نیز چنین است، در همین جهان می بینیم با گذشت زمان «ترازوها» چه اندازه دگرگون شده اند، و حتی لفظ میزان به وسائل دیگر سنجش نیز گفته می شود، مانند: میزان الحراره: «وسیله سنجش گرما»، میزان الهوا: «وسیله سنجش هوا» و مانند آن. بنابراین، آنچه مسلّم است این است که: در روز رستاخیز اعمال انسان با وسیله خاصی سنجیده می شود نه با ترازوهایی همانند ترازوهای دنیا، و چه بسا آن وسیله، همان وجود انبیاء، امامان و افراد صالح بوده باشد، و در روایاتی که از طرق اهل بیت(علیهم السلام) به ما رسیده این مطلب به خوبی دیده می شود.

در «بحار الانوار» از امام صادق(علیه السلام) در پاسخ سؤال از تفسیر آیه «وَ نَضَعُ الْمَوازِیْنَ الْقِسْطَ» چنین می خوانیم: وَ الْمَوازِیْنُ الأَنْبِیاءُ وَ الأَوْصِیاءُ وَ مِنَ الْخَلْقِ مَنْ یَدْخُلُ الْجَنَّهَ بِغَیْرِ حِساب!: «میزان سنجش در آن روز پیامبران و اوصیای آنها هستند و از مردم کسانی می باشند که بدون حساب وارد بهشت می شوند»! (یعنی کسانی که در پرونده اعمال آنها نقطه تاریکی وجود ندارد). و در روایت دیگری چنین نقل شده است: إِنَّ أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الأَئِمَّهَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ هُمُ الْمَوازِیْنُ: «یعنی امیر مؤمنان و امامان از فرزندان او ترازوهای سنجش اند».

و در یکی از زیارات مطلقه امیر مؤمنان علی(علیه السلام) می خوانیم: اَلسَّلامُ عَلی مِیْزانِ الأَعْمال:«سلام بر میزان سنجش اعمال»! در واقع مردان و زنان نمونه جهان، مقیاس های سنجش اعمال انسان ها هستند و هر کس به آن اندازه که به آنها شباهت دارد، وزن دارد، و آنها که از ایشان بیگانه اند، کم وزن یا بی وزنند.

حتی در این جهان نیز دوستان خدا مقیاس سنجشند، ولی از آنجا که بسیاری از حقایق در این عالم در پرده ابهام می ماند، و در روز قیامت که به مقتضای «وَ بَرَزُوا لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّار» روز بروز و ظهور است این واقعیت ها آشکار می گردد. و از اینجا روشن می شود که: چرا «موازین» جمع بسته شده است، زیرا اولیای حق که ترازوهای سنجشند، متعددند. این احتمال نیز وجود دارد که هر کدام از آنها در صفتی ممتاز بوده اند.
بنابراین، هر یک میزان سنجش یکی از صفات و اعمال آدمی هستند و چون اعمال و صفات انسان ها مختلف است، الگوها و ترازوهای سنجش نیز باید مختلف باشد. و نیز از اینجا روشن می شود که: آنچه در بعضی از روایات مانند روایتی از امام صادق(علیه السلام) وارد شده که پرسیدند: ما مَعْنَی الْمِیْزانِ قالَ الْعَدْلُ: «معنی میزان چیست؟ فرمود: عدل است» با آنچه گفتیم منافاتی ندارد، زیرا دوستان خداوند و مردان و زنان نمونه جهان، مظهر عدل می باشند: عدل از نظر فکر، عدل از نظر عقیده، و عدل از نظر صفات و اعمال.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.