محمدرضا موسوی نسب: باید انقلابی جدی و جدید در تربیت فرزندان پیش بگیریم

تربیت فرزندانی صالح و نسلی پاک یکی از اهداف اصلی شکل‌گیری بنیان خانواده در اسلام است. این مهم یعنی تربیت نسلی صالح در ابتدای امر برعهده والدین است و در مرحله بعد بر عهده نهادهای جامعه‌پذیری فرزندان، لذا لازم است برای شروع مسیر تربیت فرزندان تا نقش والدین در این رسالت مهم دینی و اخلاقی تبیین شود. بر این اساس در گفت‌وگویی با حجت الاسلام دکتر سید محمد رضا موسوی نسب، عضو هیأت علمی گروه علوم تربیتی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی به تبیین وظایف والدین در تربیت فرزندان از منظر مبانی اسلامی پرداختیم که حاصل آن تقدیم نگاه شما می‌شود:

تربیت فرزند و ایجاد محیط تربیتی برای فرزندان چه ابعادی دارد؟

به نظر بنده باید اینگونه گفت که یکی از اصول زندگی اجتماعی و یکی از بنیان‌های زندگی جمعی تربیت فرزند است. زیرا ایجاد خانواده متعادل و سالم به این بستگی دارد که تربیت معنوی و صحیح فرزندان بدرستی انجام گرفته شده باشد. به این دلیل که اگر تربیت فرزند صحیح باشد زمینه‌های قرب الهی و تکامل فرزندان پدید می‌آید و چنان که امام سجاد (ع) در این باره گفته‌اند که حق فرزندت بر تو این هست که بدانی او از تو هست و در نیک و بد زندگی و خیر و شر وابسته به تو است و آگاه باشی که در حوزه سرپرستی وی مسئول ادب و تربیت سال او تو هستی و وظیفه داری که او را به سوی پروردگارش راهنمایی کنی و در اطاعت از فرمان‌های الهی او را یاری نمایی. پس وقتی از اهمیت محیط و نگاه تربیتی از نگاه اسلام سخن می‌گوئیم در واقع از امری مهم و آینده‌ساز سخن می‌گوئیم که نسل‌های بعدی و آیندگان زندگی ما را می‌سازد. پس باید خیلی به این عرصه توجه و اهتمام جدی داشته باشیم. چرا که عدم توجه به منظر و بستر تربیتی فرزندان منجر به از بین رفتن نسلی می‌شود و هویت آنها تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد.

سوالی که پیش می‌آید این هست که راه‌های تربیت فرزندان بر محورهای دینی و اسلامی چیست؟

خب وقتی ما از تربیت سخن می‌گوئیم خودش خیلی از راه‌ها باز می‌شود اما اینکه ما قید می‌کنیم که یکسری راه‌هایی را می‌خواهیم که تربیتی اسلامی را داشته باشیم باید به اولین قدم و شاید مهم‌ترین آن اشاره کرد. آن هم چیزی نیست جز انتخاب همسری شایسته که فرزند در دامن آن رشد و پرورش یابد. متأسفانه الان در جامعه ما کمتر این مورد توجه قرار می‌گیرد و مردم فقط وقتی صاحب فرزند می‌شوند، می‌گویند چگونه این بچه ما صاحب تربیتی صحیح و کرامات نفسانی شود. این سوال را به نظر باید خیلی قبل‌تر و هنگامی که در سن ازدواج قرار می‌گیرند و در پی همسر گزیدن هستند می‌پرسیدند. چرا که نقش والدین در تربیت یک نقش انکار ناشدنی است و چه خوب هست که والدین قبل ازدواج خصوصیات اخلاقی و اعتقادی خود را بسنجد که چرا همین‌ها مقدمه تربیت و رشد فرزندان‌شان در آینده است. اما آنچه که امروز ما در ابتدای ازدواج‌های می‌بینیم بیشتر توجه به امور مادی همچون: تحصیلات، پول، مسکن و … است. هرچند که به نظر بنده اینها هم در ازدواج مهم هست اما برای تربیت فرزند کافی نیست. عامل روحیات و اخلاقیات والدین نقش مؤثری در تربیت فرزند دارد. علاوه بر این توجهات باید به یک امر مهم دیگر تربیتی هم اشاره کنم که شاید خیلی شنیده‌ایم، اما من با تعبیر جدیدی از آن یاد می‌کنم، آن هم تشخص‌بخشی به فرزندان هست. والدین از ابتدای تولد فرزند در حال شخصیت بخشیدن به وی هستند و هویت تربیتی و اخلاقی وی را رقم می‌زنند و اولین گام هم نامگذاری فرزندان هست. باز هم باید اینجا تأسف بخورم که ما در این سال‌های اخیر از این اصل غفلت ورزیده‌ایم و از نامگذاری نیکوی فرزندان‌مان دور شده‌ایم.

در تربیت فرزند از منظر و نگاه اسلامی پس وراثت و ژنتیک خیلی مهم هست. آیا این گزاره درست است؟

خیر اینگونه نیست که ما بگوییم فقط وراثت و ژنتیک اهمیت دارد و منظرهای دیگر در تربیت فرزند اهمیتی ندارد. عوامل و مراحل زیادی در تربیت فرزند مؤثر هستند که از منظر بُعد به زمان و مکان ربط دارد و در مراحل از انعقاد تا تولد اثرات وضعی بر تربیت مشهود می‌باشد. ببینید همین رعایت‌ها و مراقبت‌هایی که دین به مادران توصیه می‌کند در دوران بارداری، شیردهی و … انجام دهند چقدر می‌تواند زمینه‌های تربیت و رشد صحیح را فراهم نماید. اما خوب درست در بین اذهان والدین در جامعه تبیین نشده است. شاید بد نباشد ما به عنوان روحانیت، بیشتر برای ترویج این پایه‌ها و مبانی اخلاقی در بین مردم جامعه تلاش نمائیم. برای اینکه کمی بحث‌مان قابل فهم‌تر شود یک مثال‌هایی برای این اثرات وضعی بر تربیت فرزند برای شما بزنم. ببینید کودک و اصلاً نهاد انسان هنگام تولد فطرتی پاک و کاملاً بی‌گناه و آلودگی دارد. وجودی که به اذن الهی با ازدواج دو انسان دیگر متولد شده است. خوب حال این بچه به دنیا می‌آید. شما می‌توانید در اولین قدم این روح پاک و فطرت انسانی را بیشتر تعالی ببخشید. اصلاً فلسفه اذان و اقامه در فرهنگی دینی ما چیست؟ همین تعالی روح و فطرت انسان تازه متولد شده است. چرا که روح کودک همانگونه روانشناسان آن را ثابت کرده‌اند، پذیرایی و گیرایی بیشتری دارد و هنگامه تولد این اصوات روحانی بر دل و جان این فطرت پاک می‌نشیند. پس باید یک جمع‌بندی همین‌جای بحث من داشته باشم تا برخی مفاهیم بحث‌مان تبیین شود. لازم است تا والدین از ابتدای تولد، نگاه تربیتی خودشان را منطبق بر نگاه اسلامی اتخاذ کنند و این سیر را محدود به یک مقطع ننمایند. در واقع تربیت فرزند برای والدین از هنگامه ابتدای ازدواج آغاز می‌شود و تا مراحل بالای زندگی فرزندان ادامه دارد.

از نظر شما عدم توجه به این نیاز چه تبعات و اثراتی می‌تواند داشته باشد؟

یکی از لازمه‌های جدی و اساسی در تربیت کودک محبت و مهر ورزیدن به فرزند است. مسئله‌ای که کمبود و کاهش آن در سیر تربیتی فرزند اثرات و تبعات سوء می‌تواند داشته باشد و زمینه‌های بسیاری از نابهنجارهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه را پدید آورد. پس ما به عنوان والدین در مواجهه با تربیت فرزندان خودمان باید حتماً به این نکته توجه کنیم که تربیت فرزند صالح و سالم تنها به نفع کیان خانواده و مقام والدین نیست، بلکه خدمتی به جامعه و جامعه بشریت است، چراکه تاریخ بشریت سراسر از شخصیت‌هایی است که بخاطر کمبودهای دوران کودکی و نبود محبت در خانواده جنایات متعددی را در دنیا رقم زده‌اند. پس ما نباید فقط بگوییم یک پدر و مادر هستیم و همین. چرا که ما هر کدام تمدن‌سازان آینده جهان را تربیت می‌کنیم، مردان و زنانی که ممکن است مسیر تاریخ و سرنوشت بشریت را تغییر دهند. پس محبت و مهر ورزیدن به فرزند را دست کم نگیریم و به نوعی یک اقدام مهم فرآیند تربیت فرزند می‌باشد.

به نظر شما بر اساس مبانی دینی در این فرآیند تربیت فرزند و مهرورزی، نقش کدام یک از والدین کلیدی‌تر و مهم‌تر است؟

این سوال بحث‌های متعددی را به همراه دارد شاید اختلاف نظرهای مختلفی را در پی داشته باشد. اما من اینجا می‌خواهم از منظر خودم این نقش را تبیین کنم. مادر عنصر و وجودی است که از ابتدای تولد فرزند نگاهی متفاوت به فرزند دارد. این تفاوت سیره را ما بصورت مشهود در ادبیات اهل بیت و زندگی آنها در تعامل با فرزندان می‌بینیم. شما فقط کافی است کمی در سیره بانوی دو عالم حضرت زهرا (س) غور کنید تا اهمیت و نقش مادر در تربیت فرزند را ببینید. البته متأسفانه در شرایط فعلی و با هجمه‌هایی که امروزه به نقش‌های اجتماعی ما شده است، والدگری به امری خیلی مبهم برای قشر جوان مبدل شده و خیلی از جوانان ما بدون شناخت اهمیت و مسئولیت این جایگاه وارد عرصه زندگی می‌شوند. در صورتی که دختر امروز ما باید این نقش و نگاه مهم را بشناسد و در نوجوانی و جوانی خودش را برای ایفای این نقش مهم آماده سازد. این آمادگی هم از طُرق مختلف امکان‌پذیر است. همچون نقش رسانه‌های جمعی و مبلغین در انتقال این مفاهیم و آگاه‌سازی جامعه بسیار مهم است.

چگونه این تربیت فرزند بر مبنای اسلام توسط والدین می‌تواند رخ دهد؟

ببینید ما وقتی از تربیت فرزند سخن می‌گوئیم، فقط امر و نهی کردن منظورمان نیست. بسیاری از این تربیت و رشد فرزندان از طریق قالب‌هایی همچون بازی و یا ارتباط مؤثر با فرزند گرفتن قابلیت تحقق دارد. چرا امروز والدین ما از بچه‌ها دور شده‌اند و تربیت را فقط در امر کردن و نهی‌کردن و تنبیه کردن می‌بینند؟ در صورتی که فقط اگر کمی ما آموزش به والدین را تقویت کنیم، زن و مرد ما می‌فهمند که با همراهی و همدل ساختن فرزند با خودشان در بافت بازی‌های کودکان و یا زندگی روزمره می‌توانند تربیتی موفق را در پیش داشته باشند. همین بازی‌ها اجتماعی‌شدن و یادگیری بچه‌ها را بالا می‌برد اما وقتی که با همراهی و نظارت والدین باشد و مسیر درستی را در پیش گرفته باشند. اینکه ما کودک را در بین حجمی از بازی‌های کامپیوتری و موبایلی رها کنیم و همچنان توقع تربیتی هم داشته باشیم امری خنده‌دار است. ما باید زمینه‌ها و بسترهای تربیتی را هم ببینیم و اگر فراهم نیست، بسازیم یا بازطراحی کنیم.

آیا باید در حوزه تربیت کودکان و نوجوانان طرحی نو دراندازیم؟

واقعاً پرداختن به نقش والدین در تربیت موضوعی مهم و حیاتی برای عصر کنونی ما است. چرا که با این وضعیت رسانه‌ها و فضای مجازی و رشد پدیده‌هایی مثل کودکان کار مجازی، ما باید یک انقلاب جدی در بحث تربیت فرزند راه بیندازیم و این رویه‌های غلط که متأسفانه در حال عادی‌سازی و تبدیل شدن به الگو است را بشکنیم و از دل جامعه ایرانی اسلامی خودمان بزداییم. چرا که هدف این چنین الگوهایی تنها غربی ساختن فرهنگ ایرانی اسلامی و از هم پاشیدن نهاد خانواده است. تجربه‌ای که غرب سال‌های خیلی پیش آن را تجربه کرده و امروز با جوانانی بی‌هویت و تربیت‌های ناسالم ماحصل آن روبه‌رو است.

اما نکته‌ای که من فکر می‌کنم بد نیست در انتهای سخن به آن اشاره کنم، بحث الگوگیری فرزند از والدین و نقش الگوسازی والدین در خانه است. ببینید ما وقتی فرزندی داریم که تا به حال سجاده و نماز خواندن پدر را ندیده است چه توقع تربیت دینی از نظر نماز خواندن می‌توانیم از او داشته باشیم یا بسیاری از موارد اخلاقی و اجتماعی دیگر که متأسفانه امروزه در خانواده‌های ما رعایت نمی‌شود. مثلاً: شخصی برای مشاوره پیش من آمد و از مشکلات جنسی فرزندش برای من گفت، پس از چند جلسه من فهمیدم ریشه این مسائل اخلاقی و جنسی فرزندشان ماحصل روابط آزادانه بین محرم و نامحرم در این خانواده است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.